جزنی و نواب صفوی روی جلد یک نشریه / سرگذشت عجیب دو چریک!
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۳۷۸۱۴۸
سروش بامداد- شمارۀ اسفند مجلۀ «نسیم بیداری» عنوان ویژهنامۀ نوروز ندارد اما برای مطالعه در تعطیلات گزینۀ مناسبی است. هر چند در سالهای قبل «نسیم بیداری» ویژهنامههایی منتشر میکرد که با شمارههای عادی کاملا متفاوت بود و در طول سال و به بهانههای مختلف قابل استفاده و استناد بود خاصه چند شماره که به خاطرات شخصیتها اختصاص داشت و با عنوان «اعترافات» منتشر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
موضوع اصلی شمارۀ اسفند 1401 که ما در ردیف ویژه نامههای نوروزی منظور میکنیم مرور آرا و عملکرد دو گروه فداییان اسلام و چریکهای فدایی خلق ایران است با تیتر «تروریست یا انقلابی» و به همین بهانه تصویر بیژن جزنی فعال سیاسی چپ و سید مجتبی نوابصفوی روی جلد نشسته است. هر دو را البته رژیم شاه کُشت منتها اولی را به تپههای اوین بردند و اعدام کردند اما طوری وانمود کردند که او و 8 نفر دیگر حین فرار از زندان اوین کشته شدهاند و این ادعای دروغ تیتر اول روزنامهها در پایان فروردین 1354 هم شد. برای نواب صفوی اما حکم اعدام صادر و اجرا کردند و این در حالی بود که بعد از کودتای 28 مرداد 1332 به ایران بازگشته بود.
یادداشت مدیر مسؤول هم از این حیث متفاوت است که همچون ورودی پر و پیمان پرونده فداییان است و به جز فداییان اسلام و فداییان خلق از فداییان حسن صباح در 900 سال پیش هم یاد کرده و دربارۀ آنها نوشته است: «آنان در قالب غلامان و خدمتکاران به مردان بزرگی که هدف فرقه بودند نزدیک میشدند و در زمان مناسب آنها را به قتل می رساندند. دو خلیفه عباسی در بغداد و یک خلیفه فاطمی در مصر و خواجه نظام الملک طوسی که از سرآمدان سیاست تاریخ در اسلام و ایران بوده است صیدهای فربه این فرقه شدند. جز اینان سرداران و امیر و وزیرهای دیگری نیز به اشاره بزرگ اسماعیلیه به کام مرگ درآمدند.»
سید محمد مهدی طباطبایی در پایان یادداشت خود به این پرسش که فداییان تروریست بودند یا انقلابی این گونه پاسخ داده است: «نه نواب صفوی وفداییان اسلام تروریست بودند و نه جزنی و چریک های فدایی خلق عصر پهلوی. هر دو انقلابی بودند و فرزند زمانهای که اصلاحات و بهبود شرایط معنای خود را از دست داده بود. با همۀ هوبی ها و بدی هایش.»
خاطرۀ محمد مهدی عبدخدایی از نواب صفوی هم جالب است: « از میان علما هم تنها دو نفر در زندان به ملاقات نواب صفوی رفته بودند. یکی علامه امینی بود و یکی آیتالله طالقانی. علامه امینی تابستانها از نجف به تهران می آمد. یادم هست تابستان 1333 بود. من، نواب صفوی و خلیل طهماسبی و سید عبدالحسین واحدی ناهار میهمان علامه امینیبود. آن روز آریالای امینی پیشنهادی مطرح کرد و گفت: مبارزه کافی است. بیایید نجف. به نواب صفوی هم گفت شما بیا در مجف درس بخوان تا مرجع تقلید شوی. حیف است با این ایتعداد اینجا بمانی. آقای واحدی هم بیاید درس بخواند. سید محمد بیاید درس بخواند. از پدر مهدی آقا- یعنی بنده- اجازه می گیرم که ببرمش آنجا. طهماسبی هم بیاید در نجف نجاری کند. شما حیف اید. شما را می کُشند. بعد از این حرف ها علامه امینی بیرون رفت تا برای ما چای بیاورد. وقتی به اتاق برگشت به نواب گفت: آقا مجتبی!نظرت چیست؟ نواب صفوی جواب داد: آقای امینی، اسلام فیلسوف طیاد دارد. فقیه زیاد دارد. مهندس زیاد دارد. الان هم می بینید که بزرگانی هستند که دانش زیادی دارند. اما اسلام سگ پاچه گیر ندارد. ما در اینجا مانده ایم که پاچۀ دشمنان اسلام را بگیزیم. اجازه بدهید ما اینجا بمانیم. »
هر دو پرونده فداییان اسلام و فداییان خلق خواندنی است اما در اولی جای بحث دربارۀ نسبت سید ضیا با فداییان اسلام و چرایی ترور سید حسین فاطمی خالی است و در دومی هم به وجه روشنفکری بیژن جزنی چندان پرداخته نشده در حالی که رهبری چریکهای فدایی با امیرپرویز پویان بوده است نه با بیژن جزنی.
21220
کد خبر 1746097منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: نواب صفوی تاریخ انقلاب تاریخ تهران فداییان اسلام علامه امینی نواب صفوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۷۸۱۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیروز میدان غزه
هفت ماه از عملیات طوفان الاقصی گذشت. مذاکرات پایان جنگ با شدت در حال پیگیری است و احتمالا جنگ خیلی طولانیتر از این نشود، هرچند جنگ اصلی که یک قرن است ادامه دارد و تا آزادی نهایی قدس تمامشدنی نیست. حالا سؤال این است که جنگ غزه، چه به ملت فلسطین و جهان اسلام داده و چه چیز از آن گرفته است.
یک. جنگ غزه تا به اینجا، تقریبا ۱۵۰ هزار شهید، مفقود و مجروح و ۱۰ برابر این عدد آواره دارد. درد و غم غزه تمام ناشدنی است و آنچه این روزها بر غزه میرود، روضهای برای همیشه تاریخ است.
دو. جنگ غزه، اتحاد بیسابقهای در جهان اسلام و بلکه در میان تمام آزادی خواهان جهان علیه ظلم و استکبار و مصادیق آن شکل داده است. در جهان اسلام، دولتها و ملتها از ایران و عراق گرفته تا لبنان و یمن در کنار فلسطین ایستادهاند و پای آن هزینه میدهند. آمارها نشان میدهد بیش از یک میلیارد نفر روی کره زمین، جنایات صهیونیستهای کودک کش را مستقیما مسئله خود میدانند و این اولین بار است که این سطح از همدلی در جهان اسلام و فلسطین را «مسئله اول» پنداشتن رخداده است.
از سوی دیگر، دانشجویان و روشنفکران در اروپا و آمریکا، علیه بیداد بی وصف در گوشهای از جهان برخاستهاند که حاکمان زر و زور و رسانه از آن حمایت میکنند. میتوان یکی از دستاوردهای اصلی هفت ماه گذشته را تثبیت این بیان و راهبرد اصلی امام راحل (ره) دانست. او فرموده بود فلسطین مسئله اول است به این معنا که باید بشود و به نظر میرسد امروز شده است.
سه. استبعادی ندارد بگوییم فتوحات فلسطین در ۷ ماه گذشته از ۷۰ سال قبل از آن بیشتر بود. فلسطینی که با ابتکاراتی مثل روز قدس و فعالیت سازمانها و نهادها و اشخاص میخواست مسئله اول جهان اسلام شود، در این ۷ ماه، نهتنها مسئله اول جهان اسلام بلکه مسئله اول کل دنیا شده است.
بازداشتها و فشارهای بیرحمانه ایالاتمتحده نسبت به دانشجویان آزاده نیز ثمری نداشته و اجتماعات ضد استکباری هرروز جوانهای تازه میزند.
فلسطین، فاتح آشکار نبردی است با طلیعه طوفان الاقصی؛ برای همین است دستودل رژیم صهیونیستی به پایان جنگ نمیرود. آنها خوب میدانند که اگر امروز پایان جنگ اعلام شود، بازنده قطعی و آشکار این نبرد نابرابر، اسرائیلی است که چهره کریه و نجاست بارش برای همه دنیا رو شده است. اما این در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمیکند؛ چه امروز چه فردا چه هر وقت دیگر، پایان جنگ، زمان اعلام برنده است و آن زمان، تنها دست قهرمانان فلسطینی است که بالا خواهد رفت.
چهار. در پایان این جنگ نابرابر که در اصل جنگ یکی از قدرتمندترین ارتشهای جهان با زنان و کودکان بیدفاع بود، از غزه یک ویرانه باقیمانده است اما از آن ویرانتر، حیثیت و آبروی رژیم غاصب و در نگاهی دقیقتر، کلیت تمدن غرب است که پای تمام جنایات اسرائیل ایستاد. غربی که نشان داد اسرائیل برایش خط قرمزی غیرقابل عدول است و اگر این خط قرمز به مخاطره جدی بیفتد، حقوق بشر و دیگر شعارها، چیزی بیش از شوخی نخواهند بود.
پنج. تمام تمدن غرب خود را به اسرائیل گره زد و این یعنی آن روزی که اسرائیل برود، پوستین مخملی از دستهای چدنی کنار زده خواهد شد و تمدن غرب همچون کشتی تایتانیک غرق خواهد شد.